اخبار روز
اخبار روز

اخبار روز

فرمانروای کرمان در زمان اشکانیان

ریشه نام کرمان

نام کرمان را در کتیبه‌های داریوش می‌توان دید. در آنجا کرمان نام ناحیه‌ای است که از آن چوب یاک برای کاخهای هخامنشی حمل می‌شود. نوشته‌های یونانی هم آن را کرمان خوانده و مردم کرمان را تیره‌ای از پارسیان گفته‌اند. از ریشه کر (کر به اوستا و کری به سانسکریت) چندین واژه سانسکریت در دست است. کرمن به معنی کار و کوشش و وظیفه و نیز کارکن و کوشا، کرمینه به معنی ماهر و استاد، کرمان بندا به معنی کاربنده یا وظیفه‌شناس و واژه‌های دیگر که از کرمان ساخته شده‌اند. همه معنی کار و کوشش را می‌رسانند. ریشه دیگر کر که به اوستایی «کر» به سانسکریت «کری» تلفظ می‌شود و به معنی بریدن و کشتن و جنگیدن است و واژه‌های کارد، پیکار و کارزار نیز از آن است. اگر چه کرمان در گذشته نام‌های دیگری چون بوتیا، کرمانیا، گواشیر و... داشته، اما در مجموع این نظر که نام کارمان (کار به معنی تلاش و سازندگی، و مان بمعنی محل و مکان) در طول زمان به کرمان تبدیل شده بیشتر مأنوس و منطقی است، چرا که اصولاً زندگی سخت و دشوار در کویر، همتی بزرگ و والا و تلاشی افزون را می‌طلبیده. بالا آوردن آب از چند ده متری عمق زمین، کشت و زرع در زمین‌هایی که هر از چندگاه یک بار زیر توفان شن مدفون می‌شده‌اند و... ادامه حیات با چنین وضعیتی کار آسانی نبوده و نیست. در فرهنگ آنندراج می‌خوانیم: کریمان پدر نریمان آن شهر را به نام خود بنا نهاده. در اوستا و سانسکریت، کرمان یعنی کوشا و نریمان، یعنی مردانه.[۱۳][۱۴][۱۵][۱۶]

تاریخ

پیش از اسلام

سر اسب مربوط به دوره ساسانیان، پیداشده در کرمان

قلعه دختر و قلعه اردشیر از آثار دوران ساسانی در شرق شهر کنونی کرمان، که هنوز خرابه‌های آنها برجاست، گواه بر این است که لااقل در زمان اردشیر بابکان در همین محل، شهری آباد یا قلعه‌ای مهم وجود داشته‌است. مؤلف جغرافیای کرمان معتقد است که حدود ۲۲۰ پس از میلاد، به هنگام فتح کرمان به دست اردشیر این محل گواشیر نام داشته و مرکز ولایت کرمان بوده‌است بنا به گفته هرودت کرمانیا از قبایل دوازده‌گانه ایران می‌باشد و ساتراپی چهاردهم (دارا) مشتمل بر ایالت کرمان بوده‌است. در روایات اساطیری آمده‌است که کیخسرو کرمان و مکران را به رستم بخشید همچنین نشانی‌هایی از فرمانروایی بهمن بر این خطه می‌دهند آنگاه روایت تاریخی این سرزمین آغاز می‌شود و اینکه در زمان هخامنشیان کوروش آن را تبعید گاه نبونید (پادشاه مغلوب شدهٔ بابِل) قرار داد سپس سخن از حکومت اشکانیان را شکست داد و فرزند خود را که او هم اردشیر نام داشت به حکومت کرمان گماشت.[۱۷][۱۸] بنا بنوشته‌های مورخ کلدانی و کاهن معبد مردوک در سالهای ۵۳۹ -۵۳۸ -که کتب او از منابع مهم تاریخ زمان کورش است – کرمان از ولایات تابعه کوروش بوده و محلی مطمئن برای او بشمار می رفته‌است. در عصر داریوش کبیر نام کرمان جزء ولایات تابعه هخامنشی آمده‌است و در کتیبه بنای شوش کلمه‌ای مشاهده می‌شود که نام چوب درختی بوده‌است که برای استحکام بنای ساختمانها (شاید همان کاخ) به کار می رفته و محل تهیه این چوب کرمان ذکر شده‌است. در این مورد داریوش می‌گوید «چوب بیش مکن از گنداره (پیشاور) وکرمان حمل شود.» در متن کتیبه‌ای که از شاپور اول ساسانی – در اطراف کعبه زرتشت در نقش رستم فارس – بدست آمده‌است، شاپور درباره قلمرو خود چنین می‌نویسد: منم خداوندگار مزداپرست شاپور شاهنشاه ایرانیان وغیر ایرانیان. امارات و ولایات امپراتوری ایران اینها هستند: پارس، پارت، خوزستان، میشان، آشور، آذیان، عربستان، آذرآبادگان (آذربایجان)، ارمینیا (ارمنستان)، سسیگان، کرمان وسیستان. هرودت و استرابون مورخان یونانی که قبل از میلاد مسیح می‌زیسته‌اند در تشریح سفر بازگشت اسکندر مقدونی پس از فتح هند نوشته‌اند «اسکندر مقدونی سرزمین کرمان را برای تصرف هندوستان پیموده، هنگام مراجعت با لشکریان خود که حدود یکصد و بیست هزار نفر پیاده و پانزده هزار نفر سواره بودند به شهر کرمان وارد شد وفرمان داد که مدت یک هفته لشکریان وی در این شهر استراحت کنند و به جشن وسرور بپردازند و از این مطلب معلوم می‌شود که شهر کرمان در عصر تا چه حد وسیع آباد و پر نعمت بوده که توانسته این همه لشکر را به خود راه دهد و آزوقه آنها را فراهم سازد» (بر گرفته از کتاب از قلعه دختر تا دقیانوس تالیف محمد دانشور انتشارات مرکز کرمانشناسی)[۱۹][۲۰]

سراسرنمای نقشه قدیم ایران، ایالت بزرگ کرمان که چنداستان را در برمی گرفته است 
ادامه مطلب ...

از یاران امام علی که در جنگ صفین شهیدشد؟

گروه امام علی (ع)  

پاسخ:

جنگ صفین، یکى از جنگ‌هایى است که میان اصحاب رسول خدا صلى الله علیه وآله اتفاق افتاده است.

در این جنگ ، تعداد زیادى از اصحاب رسول خدا صلى الله علیه وآله کشته شد که کشته شدن آن‌ها، تکلیف جنگ را مشخص مى‌کند؛ از جمله عمار بن یاسر که رسول خدا او را معیار تشخیص حق و باطل قرار داده بود.

طبق نقل ابن جوزى، تنها بیست و پنج نفر از اصحاب بدرى در این جنگ در رکاب امیرمؤمنان علیه السلام به شهادت رسیده است:

وقتل بصفین سبعون ألفا خمسة وأربعون ألفا من أهل الشام وخمسة وعشرون ألفا من أهل العراق منهم خمسة وعشرون بدریا.

در جنگ صفین هفتاد هزار نفر؛ چهل و پنج هزار نفر از اهل شام، بیست و پنج هزار نفر از اهل عراق کشته شدند که بیست و پنج نفر از آن‌ها بدرى بودند.

ابن الجوزی الحنبلی، جمال الدین ابوالفرج عبد الرحمن بن علی بن محمد (متوفاى 597 هـ)، المنتظم فی تاریخ الملوک والأمم، ج 5، ص120 ، ناشر: دار صادر - بیروت، الطبعة: الأولى، 1358.

کشته شدن بیست و پنج نفر از اصحاب بدر، آن‌هم توسط خود اصحاب، تمام رشته‌هاى اعتقادى اهل سنت را پنبه مى‌کند . چطور مى‌شود که قاتلان اصحاب بدر، عادل باشند و خداوند براى همیشه از آن‌ها راضى شده باشد؟

ما به تعدادى از این افراد اشاره خواهیم کرد:

عمار یاسر:

عمار بن یاسر از نخستین کسانى است که دین اسلام را با جان و دل پذیرفت و تا آخر عمر بر پیمانى که با پیامبر بسته بود، پایدار ماند . او همان کسى است که رسول خدا او را معیار تشخیص حق و باطل در زمان فتنه معرفى کرده بود.

طبرانى از علماى اهل سنت مى‌نویسد:

حدثنا محمد بن عبد اللَّهِ الْحَضْرَمِى ثنا ضِرَارُ بن صُرَدٍ ثنا عَلِى بن هَاشِمٍ عن عَمَّارٍ الدُّهْنِى عن سَالِمِ بن أبى الْجَعْدِ عن عَلْقَمَةَ عن عبد اللَّهِ عَنِ النبى صلى اللَّهُ علیه وسلم قال:

إذا اخْتَلَفَ الناسُ کان بنُ سُمَیَّةَ مع الْحَقِّ.

عبد الله بن مسعود از رسول خدا صلى الله علیه وآله نقل کرده است که هر وقت مردم دچار اختلاف شدند، پسر سمیه با حق است.

رسول خدا فرمود: زمانى که مردم دچار اختلاف شدند، پسر سمیه بر حق است.

الطبرانی، ابوالقاسم سلیمان بن أحمد بن أیوب (متوفاى360هـ)، المعجم الکبیر، ج10، ص95، ح10071، تحقیق: حمدی بن عبدالمجید السلفی، ناشر: مکتبة الزهراء - الموصل، الطبعة: الثانیة، 1404هـ – 1983م.

و حاکم نیشابورى در المستدرک على الصحیحین مى‌نویسد:

أَخْبَرَنَا إِسْحَاقُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ الْهَاشِمِى بِالْکُوفَةِ، ثنا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِى بْنِ عَفَّانَ الْعَامِرِى، ثنا مَالِکُ بْنُ إِسْمَاعِیلَ النَّهْدِى، أَنْبَأَ إِسْرَائِیلُ بْنُ یُونُسَ، عَنْ مُسْلِمٍ الأَعْوَرِ، عَنْ خَالِدٍ الْعُرَنِى، قَالَ:

دَخَلْتُ أَنَا وَأَبُو سَعِیدٍ الْخُدْرِى عَلَى حُذَیْفَةَ، فَقُلْنَا: یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ، حَدِّثْنَا مَا سَمِعْتَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ فِى الْفِتْنَةِ؟ 

ادامه مطلب ...